به گزارش سینماپرس، برخلاف تصریح رئیس سازمان صداوسیما بر رویکرد امیدآفرینی صداوسیما در روزهای شیوع کرونا که میتواند بخشی از آرامش روحی و روانی جامعه را در عبور از بحران کرونا به وجود آورد، شبکه ۳ سیما با پخش سریالی به نام «شرم»، عملاً غمی بر غمهای مردمی افزوده است که این روزها یا نگران کرونا گرفتن هستند یا دلنگران بیماران کروناییاند یا جزو خانوادههای داغداری هستند که عزیزان خود را بر اثر ابتلا به بیماری کشنده کرونا از دست دادهاند.
رویکرد صداوسیما تزریق نشاط است!
عبدالعلی علیعسکری، رئیس سازمان صداوسیما در دیدار با رئیسجمهور تأکید کرده بود که ایجاد آرامش و امید یکی از محورهای اصلی برنامههای صداوسیما در ایام کروناست؛ موضوعی که به ادعای روابط عمومی صداوسیما با قدردانی و حمایت رئیسجمهور همراه شده بود. این نوع نگاه که در آن به مردم شادی و نشاط تزریق شود تا بتوانند از مقطع حساسی همهگیری کرونا عبور کنند، میتوانست همان طور که علیعسکری مدعی است، امیدآفرین باشد، اما در عمل آنچه رخ داده است، چیز دیگری را به نمایش میگذارد! آیا بخشهای مختلف سازمان صداوسیما نمیخواهند با نظر رئیس آن سازمان همراهی کنند!؟ نمونه یکی از مواردی که برخلاف جریان امیدآفرین در حال حرکت است، پخش سریال «شرم» از شبکه ۳ سیماست.
«شرم» جایگزین سریال کمدی «۰۲۱» شده است. مجموعه طنز «۰۲۱» با آنکه در عمل نتوانست بیننده زیادی داشته باشد و کسی هم به شوخیهایش نمیخندید، ولی دستکم نمک بر زخم مردم نمیپاشید و در این روزها که مردم در غم از دست دادن عزیزانشان هستند و جامعه از نظر روحی تحت فشار شدیدی قرار دارد، نمیخواست با نمایش بدبختی ها، حال مردم را بیشتر خراب کند! ولی سریال «شرم» از همان ابتدا بنای ناسازگاری با منویات رسانه ملی را گذاشته است و گویا تا همان یک ذره دلخوشی مردم از تماشا کردن تلویزیون را از آنها نگیرد، ولکن نیست!
«شرم» از چه چیز میگوید؟
شرم به کارگردانی احمدکاوری، یک درام اجتماعی است. این سریال در ۳۰ قسمت تولید شده و قصه اصلی آن درگیری چند خانواده با بیماری و لزوم پیوند کبد است.
در معرفی رسمی سریال شرم آمده است: «شرم» روایتگر زندگی چند خانواده است که هر کدام از شخصیتهای آن گرفتاریهای خاص خود را دارند که در نهایت همه آنها با یک نخ تسبیحی به هم وصل میشوند. قصه این سریال، درباره پیوند کبد است و لوکیشن اصلی در مهمانسرایی نزدیک بیمارستان نمازی شیراز میگذرد. اشک و آه مادری که دختر جوانش برای زنده ماندن نیازمند دریافت کبد است، مردی که پیش از این برای زنده بودن نیازمند کبد بوده و زمانی که بعد از عمل از بهبود خوشحال بوده و در حال شکرگزاری به درگاه خدا بوده به او خبر میدهند که عمل موفقیتآمیز نبوده است! اینها تنها بخشی از شخصیتهایی است که «شرم» تا امروز معرفی کرده است.
شرم نوشته سعید فرهادی است. فرهادی پیش از این سریالهای «تا ثریا» و «پریا» را برای تلویزیون نوشته است. تا ثریا داستان مادری مهربان و پرستار در بیمارستان بود که با یکی از بیمارانش رابطه عاطفی دارد. وی کمکم به نزولخوری میافتد و بعد دست به قتل میزند. «پریا» نیز داستان زنی مطلقه را روایت میکند که ایدز دارد و درگیر ماجرایی عشقی میشود. شرم نیز تا اینجای کار داستانی حول محور بیماری است. بدیهی است که پرداختن به مشکلات فی نفسه غلط نیست و چگونگی زاویه ورود و نگاه فیلمساز است که یک سوژه را تلخ و ناامیدکننده میکند.
بیتوجهی به شرایط مردم بیسلیقگی است
مازیار معاونی کارشناس و منتقد فیلم در گفتگو با «جوان» به بیسلیقگی در پخش سریالهای تلویزیونی و توجه نداشتن مدیران صداوسیما به شرایط فعلی جامعه اشاره میکند و میگوید: «ما اگر بخواهیم از نظر منطقی به این قضیه نگاه کنیم، باید از صداوسیما به عنوان تنها رسانه فراگیر تلویزیونی کشور انتظار داشته باشیم در این روزهای دشوار کرونازده امیدآفرین باشد. از سوی دیگر با نگاهی به گفتههای ریاست همان سازمان که بر همین وجه امیدبخشی به جامعه تأکید کرده است، قاعدتاً سریالی مانند «شرم» که سریالی با دستمایه تراژیک و مبتنی بر بیماریهای صعبالعلاج است و احتمالاً مرگ را در بطن خود دارد، نباید در کنداکتور آذر گنجانده میشد. همین قضیه به سریال «خانه امن» هم قابل تسری است. فارغ از ارزشهای عملکرد نیروهای امنیتی در تقابل با تروریستهای داعش که در جای خود قابل تقدیر است، اما در قصه همین سریال نیز مواردی، چون گروگانگیری، مرگ و در یک کلام تراژدی و اندوه پررنگ است. در مجموع از مدیران و اتاق فکر شبکهها انتظار بیشتر و بهتری میتوان داشت.»
محمدرضا آهنج، کارگردان سریالهای تلویزیونی میگوید: «آثار نمایشی تلویزیون به قهقرا رفته است و ما دلسوختهایم، این مشکلات را به حسابِ شرایط تحریمی و اقتصادی میگذاریم! کدام امیدآفرینی و خانواده را تلویزیون کنار هم قرار داده است که به آن ببالد؟ آیا در راستای سبک زندگی ایرانی- اسلامی قدمی برداشته است؟».
حمیدرضا آشتیانیپور، تهیهکننده سریالهای تلویزیونی نیز میگوید: «امروز بیش از هر زمان دیگر مردم ما نیاز به امید دارند. برای پیشگیری از ناامیدی هم بهتر است کسانی که در مسیر تولید سریال و محصولات نمایشی تلاش میکنند، عنصر زمان را فراموش نکنند. زمانی که منِ نوعی برای تولید مجموعهای اقدام میکنم، نباید زمان را نادیده گرفته و با سنگاندازی جلوی شروع مجموعه را بگیرند. این رفتارها باعث ناامیدی میان تولیدکنندگان میشود.» توجه به مقوله امید در ساخت مجموعههای تلویزیونی، با گذشت بیش از یک سال از همهگیری کرونا، مسئلهای است که اکنون باید به عنوان یک خواست و مطالبه از صداوسیما مطرح شود. در روزهایی که به دلیل افزایش محدودیتهای کرونایی مردم وقت بیشتری را در خانه میگذرانند و قاعدتاً تماشای تلویزیون باید سیر صعودی داشته باشد، پر کردن اوقات فراغت مردم نیاز به یک خوشسلیقگی دارد.
*جوان
ارسال نظر